همجنسگرایی (Homosexuality) که گاهی به آن هوموسکشوال نیز گفته می شود یکی از گرایشات جنسی است که در آن فرد به هم جنس خود تمایلات عاطفی و یا حتی جنسی دارد. اگر تمایلات حسی در یک مرد نسبت به مرد دیگر صورت گیرد، به آن گی گفته و اگر دو زن نسبت به یکدیگر تمایلات عاطفی داشته باشند، به آنها لزبین می گویند. در این مقاله بررسی می کنیم که آیا گی بودن یا لزبین بودن قابل درمان است یا خیر؟ و اصلا آیا همجنسگرایی یک بیماری محسوب می شود یا تنها یک نوع گرایش طبیعی در افراد است؟
همجنسگرایی چیست؟
همجنسگرایی یا هموسکشوال به گرایش احساسی، عاشقانه یا جنسی افراد به هم جنس خود گفته می شود. به بیان دیگر، یک فرد همجنسگرا (اعم از زن یا مرد) مجذوب افراد هم جنس خود از نظر عاطفی یا جنسی می شود.
همجنسگرایی یکی از سه گرایش جنسی اصلی در کنار دگرجنس گرایی (جذب به جنس مخالف) و دوجنس گرایی (جذب به هر دو جنس) به شمار می رود. در واقع طیفی بین همجنسگرایی مطلق تا دگر جنس گرایی مطلق وجود دارد و بسیاری از افراد ممکن است در نقطهای بین این طیف نیز قرار بگیرند. سازمان بهداشت جهانی (WHO) در تجدیدنظر دهم طبقهبندی بینالمللی بیماریها (ICD-10) که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد، همجنسگرایی را به طور کامل از لیست بیماریهای روانی حذف کرد. بدین ترتیب در سطح بینالمللی نیز توافق شد که گرایش همجنسگرایانه ذاتاً اختلال نیست. از آن پس بحث درباره همجنسگرایی بیشتر از حیطه پزشکی خارج و به حوزه مسائل اجتماعی و حقوقی منتقل شد، چرا که دیگر توجیهی علمی برای انگ «بیماری» به این گرایش وجود نداشت.
سلام. بگویید که من احساس می کنم حس طبیعی به جنس مخالف ندارم. ولی اگر این را تحمل نداشته باشند باید مشاوره شده و بر اساس شرایط شما بهترین راه حل پیشنهاد شود.

انواع همجنسگرایی
همجنسگرایی به طور کلی شامل دو دسته اصلی است: همجنسگرایی در مردان و همجنسگرایی در زنان.
گی کیست؟
واژه «گِی» (Gay) اصطلاحی است که عمدتاً برای توصیف مردانی به کار میرود که گرایش عاطفی، عاشقانه و یا جنسی اصلیشان به سمت مردان دیگر است. به عبارت سادهتر، مرد گی، مردی است که به مردان دیگر تمایل و کشش دارد. مهم است بدانیم که گی بودن، مانند سایر گرایشهای جنسی، بخشی طبیعی از هویت انسانی و یک تنوع عادی در میان انسانها به شمار میرود. نه یک بیماری، اختلال یا انتخاب شخصی!
لزبین کیست؟
واژه «لِزبیَن» (Lesbian) به زنانی اطلاق میشود که گرایش عاطفی، عاشقانه و یا جنسی پایدار و اصلیشان معطوف به زنان دیگر است. به عبارت ساده، زن لزبین، زنی است که از نظر احساسی، عاطفی و یا فیزیکی به زنان دیگر تمایل و کشش دارد.
علائم همجنسگرایی
مهم ترین نشانه، همان احساس کشش عاطفی یا تمایل جنسی به هم جنس است. افراد همجنسگرا معمولاً در خلال دوران رشد خود متوجه میشوند که به جای جنس مخالف، به همجنس خود علاقه ی عاشقانه یا جنسی دارند. بر اساس فهم علمی کنونی، هستهٔ اولیه ی این گرایشها معمولاً از اواخر کودکی تا اوایل نوجوانی در فرد پدیدار می شود. بسیاری از افراد حتی پیش از هرگونه تجربه جنسی متوجه میشوند که به چه جنسی تمایل دارند؛ به عنوان مثال، یک پسر نوجوان ممکن است بدون داشتن رابطه جنسی، احساس کند به پسران دیگر دل بستگی و کشش دارد یا برعکس هیچ تمایلی به دختران احساس نمی کند. همین امر برای یک دختر نوجوان با تمایلات همجنسگرایانه نیز صدق میکند.
افرادی که همجنسگرا هستند معمولاً از نظر ظاهری یا رفتاری نشانههای قطعی و آشکاری ندارند که همه جا صادق باشد. برخلاف برخی کلیشه های رایج، نحوه لباس پوشیدن، نوع صحبت کردن یا رفتارهای اجتماعی به طور قطعی نمی تواند گرایش جنسی یک فرد را نشان دهد؛ بسیاری از همجنسگرایان ممکن است هیچ تفاوت ظاهری با سایرین نداشته باشند و از سوی دیگر، برخی افراد دگرجنس گرا ممکن است رفتاری خارج از کلیشه های مردانگی یا زنانگی متداول داشته باشند. بنابراین گرایش جنسی یک تجربه درونی است و بهترین راه شناخت آن، توجه به احساسات و تمایلات درونی فرد نسبت به جنسیتهای مختلف است نه صرفاً نشانههای بیرونی.
البته در مواردی، فرد ممکن است برای مدتی نسبت به گرایش خود دچار سردرگمی یا تردید باشد. مثلاً یک نوجوان ممکن است مدتی احساسات متناقضی را تجربه کند یا به دلیل فشارهای اجتماعی و فرهنگی، تمایلات همجنسگرایانه خود را انکار یا سرکوب نماید. این دوره از سردرگمی میتواند تشخیص گرایش را دشوار کند. با این حال، اکثر همجنسگرایان گزارش میکنند که پس از مدتی به یک درک نسبی از تمایلات خود می رسند و درمییابند که جذب عاطفی-جنسی آنان معطوف به هم جنس است.
درمان همجنسگرایی با هیپنوتیزم درمانی
هیپنوتیزم درمانی یا هیپنوتراپی روشی در رواندرمانی است که طی آن فرد را در حالت خلسه هیپنوتیزمی قرار داده و تلقین ها یا پیشنهادهایی به ذهن ناخود آگاه او داده می شود تا تغییراتی در ادراک، احساس یا رفتار فرد ایجاد شود. هیپنوتراپی به طور معمول برای مشکلاتی مانند: ترک عادات ناپسند (سیگار کشیدن، ناخن جویدن)، کاهش درد، اضطراب یا بهبود اعتماد به نفس به کار می رود. با این حال، برخی درمانگران تلاش کردهاند از هیپنوتیزم به عنوان روشی برای تغییر گرایش جنسی افراد همجنسگرا استفاده کنند. انگیزهٔ چنین کاری عمدتاً دیدگاهی است که همجنسگرایی را نوعی اختلال یا انحراف می داند.
برخی درمانگران مدعی نتایج موفقیتآمیزی از این روش به دست آورده اند. به عنوان نمونه، در سالهای اخیر یک روان شناس بالینی شرح مورد پسری ۱۶ ساله را منتشر کرد که به درخواست والدینش تحت هیپنوتیزم درمانی و آموزشهای رفتاری قرار گرفته بود و بعد از چند جلسه هیپنوتیزم، میل دگرجنس خواهانه او به ۱۰۰٪ و میل همجنس خواهانه اش به ۰٪ رسید و این وضعیت در پیگیری ۴ ماهه پایدار ماند .

سایر روشهای درمانی هموسکشوال
گذشته از هیپنوتیزم درمانی که به آن پرداختیم، در طول تاریخ روشهای متعددی برای تغییر گرایش جنسی همجنسگرایان پیشنهاد یا به کار گرفته شده که امروز آنها را تحت عنوان کلی «درمانهای تبدیلی (Conversion Therapies) میشناسیم. در این بخش به برخی از مهمترین این روشها و سرنوشت آنها اشاره میکنیم:
-شوک درمانی و تنبیه فیزیکی
در میانههای قرن بیستم، برخی درمانگران از شوک الکتریکی به عنوان راهی برای از بین بردن میل همجنسگرایانه استفاده می کردند. در مواردی الکترودهایی را در ناحیه حساس قرار میدادند و هر زمان بیمار به تصاویر همجنسگرایانه نگاه میکرد، شوک دردناکی اعمال میشد تا در او انزجار شرطی ایجاد شود. حتی گزارشهایی از انجام لوبوتومی (جراحی روی مغز) برای درمان همجنسگرایی وجود دارد. روشن است که این روش های خشن عوارض جسمی و روانی شدید داشته و هیچگاه شواهد مستندی از موفقیت پایدار آنها ارائه نشده است.
-دارو درمانی و هورمون درمانی
در گذشته گاهی از داروهای مختلفی برای کاهش میل جنسی همجنسگرایانه بهره می بردند. برای مثال در مواردی اخته سازی شیمیایی با تزریق هورمونهای زنانه در مردان همجنسگرا انجام میشد تا میل جنسی آنها سرکوب شود. این روش در واقع تنبیهی بود که در برخی کشورها (از جمله بریتانیا در مورد افراد محکوم به همجنسگرایی) استفاده میشد. البته سرکوب میل جنسی یک چیز است و تغییر جهت آن چیزی دیگر؛ این روشها عملاً میل جنسی کلی فرد را کاهش میدادند بدون آنکه لزوماً او را به جنس مخالف علاقه مند کنند.
-درمان های روان شناختی سنتی
قبل از تغییر رویکرد علم روانشناسی در دهه ۱۹۷۰، بسیاری از روان کاوان کلاسیک معتقد بودند همجنسگرایی حاصل تربیت خانوادگی یا یک گره روانی در کودکی است. آنان تلاش میکردند با سالها روان کاوی، احساسات سرکوب شده یا روابط خانوادگی (مثلاً ارتباط با پدر یا مادر) را بهبود دهند تا گرایش فرد تغییر کند. مشهور است که زیگموند فروید بنیانگذار روان کاوی، علیرغم اینکه همجنسگرایی را یک توقف رشد روانی می دانست، در عمل نسبت به درمان پذیری آن تردید داشت و چندان ادعای موفقیتی نکرد. اما شاگردان مکتب روان کاوی تا دهه ها کوشیدند از این راه درمانی برای همجنسگرایان بهره گیرند که نتیجه ملموسی در برنداشت و به تدریج این رویکرد کنار گذاشته شد.
-درمانهای رفتاری (شرطیسازی منفی)
روانشناسان رفتاری در میانه قرن بیستم روش بیزارسازی یا درمان تنفری (Aversion Therapy) را آزمودند. ایده اصلی این بود که با ایجاد یک تجربه منفی همراه با محرکهای همجنسگرایانه، فرد نسبت به آن محرک ها شرطی شده و متنفر شود. در عمل، همانطور که اشاره شد، به بیمار داروهای تهوع آور می دادند و تصاویر افراد همجنس را به او نشان میدادند تا هر بار دچار حالت تهوع شود، یا شوک الکتریکی خفیف هنگام بروز تمایل به همجنس اعمال می شد. این روشها گاهی گزارش می شد که ظاهراً درصدی «موفقیت» دارند اما بعدها مشخص شد بسیاری از آن ادعاها مستند نبوده و اغراقآمیزاست. در حقیقت، حتی اگر فردی شرطی میشد که از تحریکات همجنس خواهانه احساس بدی پیدا کند، این اثر موقت و سطحی بود و باعث ایجاد کشش مثبت به جنس مخالف نمیشد. ضمن آن که این درمانها صدمات روانی شدیدی مانند اضطراب و انزجار از خود به همراه داشت.
-مداخلات مذهبی و معنوی
پس از آنکه نهادهای پزشکی عمدتاً از تلاش برای «درمان» همجنسگرایی دست برداشتند، بخش اعظم این تلاشها به حوزه گروههای مذهبی و غیرعلمی منتقل شد. بسیاری از گروههای مذهبی در ادیان مختلف که روابط همجنسگرایانه را گناه می دانند، برنامه هایی را برای تغییر گرایش ترتیب دادند. این برنامه ها شامل دعا و نیایش، گروههای موسوم به خروج از هموسکشوال (Ex-gay ministries)، جلسات اعتراف و مشاوره مذهبی، و حتی جنگیری (Exorcism) برای بیرون کردن «ارواح همجنسگرایی» بوده است. در موارد افراطی، حتی به مراجعان آموزش میدادند که آدمکهایی را به نمایندگی از پدر یا مادرشان بزنند تا خشم فروخورده را تخلیه و از والدین به خاطر ایجاد گرایش همجنسخواهانه در وجودشان به اصطلاح دل بکنند.
متأسفانه بسیاری از جوانانی که تحت این برنامههای تندرو قرار گرفتند، دچار آسیبهای روانی نظیر افسردگی حاد، اضطراب، احساس گناه شدید و میل به خودکشی شدند. اما در شرایطی که فرد با همجنسگرایی خود مشکل دارد و تمایل به درمان دارد، دعا و اعتقادات مذهبی می تواند در آرامش فرد به هنگام طی کردن روند درمانی موثر باشد.

عوارض همجنسگرایی
همانطور که پیشتر اشاره شد، خود همجنسگرایی ذاتاً بیماری نیست که عوارض پزشکی داشته باشد. بنابراین وقتی از «عوارض همجنسگرایی» صحبت میکنیم، منظور پیامدها یا مشکلاتی است که در پیرامون این گرایش و به دلیل واکنشهای جامعه یا شرایط فرد ممکن است برای فرد همجنسگرا پیش بیاید، نه عوارض ناشی از خود گرایش.
یکی از مهمترین مسائل، فشار روانی ناشی از تبعیض و انگ اجتماعی است. در جوامعی که نگاه منفی به همجنسگرایان وجود دارد، افراد همجنسگرا ممکن است از سنین نوجوانی با تمسخر، زورگویی (قلدری)، طرد شدن توسط همسالان یا حتی خانواده و انواع تبعیضها مواجه شوند. این تجربیات منفی میتواند منجر به مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، کاهش اعتماد به نفس و حتی افکار خودکشی در نوجوانان و جوانان همجنسگرا شود. به عنوان مثال، پژوهشها نشان دادهاند نوجوانان همجنسگرایی که در مدرسه مورد آزار و زورگویی قرار میگیرند، بیشتر در معرض افکار خودکشی و رفتارهای پرخطر (مانند سوءمصرف الکل و مواد یا روابط جنسی محافظتنشده) قرار می گیرند. در مقابل، بسیاری از نوجوانان همجنسگرا که حمایت خانواده و محیط اطراف را دارند، هیچ مشکل روانی بیشتری نسبت به همسالان غیرهمجنسگرای خود تجربه نمیکنند.
از طرفی احساس شرم و پنهانکاری یکی دیگر از تبعات شایع در جوامع غیردوستدار با همجنسگرایان است. فردی که متوجه گرایش خود شده اما از واکنش خانواده یا جامعه هراس دارد، ممکن است سالها آن را پنهان کند یا وانمود به دگرجنس کرا بودن نماید. این دوگانگی و سرکوب خود واقعی میتواند موجب استرس مزمن و فرسایش روانی شود.
علاوه بر این در موارد زیادی فرد برای فرار از هویت خود و انکار آن، ازدواج کرده و یا وارد روابط احساسی با فرد غیر هم جنس خود می شود. در چنین شرایطی به دلیل عدم همخوانی جنسی با همسر خود و بی میلی جنسی، دچار سرخوردگی، سردی در رابطه و در نهایت طلاق از همسر خود می شود.
بهترین درمان همجنسگرایی در ایران چیست؟
با توجه به مطالعات علمی و نظرات انجمنهای معتبر روانپزشکی و روانشناسی، همجنس گرایی یک گرایش طبیعی در انسان است و نیاز به درمان ندارد. تلاش برای تغییر گرایش جنسی از طریق روشهایی مانند هیپنوتیزم، دارودرمانی یا مشاورههای موسوم به «درمان تبدیلی» در صورتی که فرد هویت خود را پذیرفته باشد، نه تنها غیرمؤثر شناخته شده، بلکه ممکن است آسیبهای جدی روانی از جمله اضطراب، افسردگی و احساس گناه شدید را برای فرد به همراه داشته باشد.
اگر فردی به دلیل فشارهای اجتماعی، خانوادگی یا فرهنگی دچار احساس ناراحتی یا سردرگمی در مورد گرایش خود باشد، بهترین راهکار مراجعه به یک مشاور یا روان درمانگر آگاه و بیطرف است که رویکرد حمایتی و پذیرشی داشته باشد. چنین درمانگرانی به افراد کمک میکنند تا احساسات و هویت خود را بهتر درک کنند، با فشارهای اجتماعی کنار بیایند و زندگی سالم و شادی را تجربه کنند. تمرکز درمانهای علمی معتبر باید بر بهبود سلامت روان، کاهش استرسهای ناشی از تبعیض و تقویت اعتماد به نفس فرد باشد، نه تلاش برای تغییر چیزی که ذاتاً بخشی از هویت او است.
با این حال، اگر فردی به دلیل عقاید شخصی، مذهبی یا فرهنگی احساس کند که نمیخواهد بر اساس گرایش همجنسگرایانه خود زندگی کند، میتواند با مراجعه به مشاور یا یک روان درمانگر و به کمک هیپنوتیزم، گام های بزرگی را در این زمینه بردارد. برخی افراد هم تصمیم میگیرند که رابطه همجنسگرایانه نداشته باشند و در عوض روی جنبههای دیگر زندگی خود، مانند خانواده، شغل، هنر یا معنویت، تمرکز کنند. با این حال، این یک تصمیم فردی است و نباید تحت فشار جامعه یا خانواده گرفته شود، زیرا سرکوب احساسات واقعی میتواند منجر به مشکلات جدی روانی شود. بهترین راه این است که فرد ابتدا با یک متخصص سلامت روان آگاه و بیطرف صحبت کند و تصمیمی بگیرد که در درازمدت به سلامت روان و آرامش او کمک کند.
35 پاسخ
سلام دکتر، آیا همجنسگرایی از نظر علمی یک بیماریه؟ من واقعاً میخوام بدونم که آیا احساسات و گرایشی که درون خودم تجربه میکنم، از دید علم روانشناسی، غیرطبیعی یا بیمارگونه محسوب میشه یا نه؟ چون توی جامعهی من، بارها شنیدم که اینجور گرایشها رو «اختلال» یا «انحراف» صدا میزنن، اما من میخوام از یه متخصص بپرسم که آیا این نگاه درسته؟
سلام
معمولا تمایلات جنسی از دوران کودکی شکل میگیره و فرد در انتخاب آن هیچ نقشی ندارد.
هیچ فکت علمی تاکنون اثبات نکرده که علت آن ژنتیک باشد .
عده ای از روانشناسان،آن را انحراف و عده ای دیگر آن را یک گرایش می دارند .
برخی از افرادی که دارای این گرایشات هستند از آن به هر دلیل راضی نیستند و در مقابل برخی دیگر حس رضایت دارند
من توی اینترنت خوندم که بعضی افراد تحت عنوان «درمان همجنسگرایی» آسیبهای جدی دیدن، دچار افسردگی، اضطراب شدید، یا حتی افکار خودکشی شدن. آیا واقعاً تلاش برای تغییر گرایش میتونه اینقدر خطرناک باشه؟ شما این رو تجربه کردید توی مراجعاتتون؟
با توجه به تجربیات درمانی این درمانگر چنین چیزی شخصا مشاهده نشده.
اما ممکنه افرادی که چنین تجربیاتی داشتن به دلیل مراجعه به غیر متخصص و موارد این چنینی بوده باشه
من شاید نخوام گرایشم رو تغییر بدم. فقط میخوام با احساس گناهی که از بچگی توی من نهادینه شده، یا با ترس از طرد شدن و تنها موندن، کنار بیام. آیا شما میتونید به من کمک کنید که با همین احساسی که دارم، زندگی سالمتری داشته باشم؟
اگر از گرایشتان رضایت دارید میتوانید مانند سایر انسان ها از زندگی خود لذت ببرید مشروط بر اینکه به حقوق دیگران احترام بگذارید. در رابطه با حس گناه که بیشتر ناشی از اعتقادات و تربیت افراد هست و امکان تغییر و بهبود وجود دارد .
یکی از ترسهای اصلی من اینه که اگر خانوادهام بفهمن من همجنس گرام، طردم کنن یا برام محدودیت ایجاد کنن. از طرفی نمیخوام تا ابد چیزی رو از اونا پنهون کنم. آیا راهی هست که بشه بدون شکستن رابطههام، یا آسیب زدن به خودم، درباره این موضوع حرف زد؟
دکتر من واقعا دلم میخواد درمان بشم، اما قبلش من میخوام مطمئن باشم که شما منو قضاوت نمیکنید. اینکه چقدر تجربه کار با مراجعینی با گرایش مشابه من داشتید و چطور باهاشون برخورد کردید، برای من مهمه. چون حس امنیت روانی برای اینکه بتونم حرف بزنم، خیلی برام مهمه.
وظیفه یک روانشناس کمک به مراجع برای داشتن یک زندگی بهتر هست و نه قضاوت او . یقین داشته باشید هیچ فرد متخصصی خارج از این عمل نخواهد کرد .
من نمیدونم توی جلسههای هیپنوتیزم برای چنین موضوعی دقیقاً چه اتفاقی میافته. قراره به ناخودآگاهم دسترسی پیدا کنیم؟ خاطره خاصی پیدا شه؟ یا فقط تلقین درمانی انجام بشه؟ میخوام بدونم فرآیندش به چه صورته.
هیپنوتیزم درمانی معمولا به همراه روان درمانی صورت میگیرد . طبیعتا کار با ضمیر ناخودآگاه هست که پیچیدگی خاص خود را دارد . اما از نظر اینکه خاطرات شخص مصون خواهد بود و تنها در جهت درمان فرد ، عمل هیپنوتیزم انجام میشود می توانید با خیالی آسوده از این روش استفاده کنید .
برای اینکه بتونم تصمیم بگیرم که آیا هیپنوتیزم درمانی انجام بدم یا نه، باید بدونم درمان چقدر طول میکشه، چقدر هزینه داره، و آخرش قراره به چه نتیجهای برسم. آیا بعد از چند جلسه واقعاً تغییری در من حس میشه؟ یا فقط آرامش موقته؟
درمان با هیپنوتیزم، مستلزم تخصص و تجربه درمانگر و همکاری خود مراجع است و در صورتیکه به درستی انجام شود، معمولا دوره درمان، طولانی نخواهد بود و هزینه ها بعد از بررسی شرایط فرد، تعیین میشوند .
من نمیدونم که گرایش جنسی یه چیز ثابته یا میتونه توی زمان تغییر کنه. گاهی فکر میکنم شاید در آینده جذب جنس مخالف بشم، گاهی هم نه. آیا شما دیدگاهتون اینه که هیپنوتیزم میتونه این “انعطاف” رو فعال کنه؟ یا اینکه چنین دیدگاهی غلطه؟
تغییر گرایش به خودی خود ، امکان پذیر نیست. البته سبک زندگی جنسی افراد و شرایط محیطی می تواند در آن موثر باشد . در هر صورت برای تغییر گرایشات ناخواسته علاوه بر تخصص درمانگر، اراده و میل مراجع به درمان نیز لازم است .
سلام ممنون میشم جواب بدید. من گاهی حس میکنم شاید فقط یه نوع سردرگمی باشه. شاید از ترس رابطه با جنس مخالف دارم به سمت همجنس کشیده میشم. چطور میشه تشخیص داد که این یه هویت واقعیه یا یه مرحله گذرا؟
سلام
ترس و احساس گناه می تواند باعث انحراف جنسی فرد ، مثلا به سمت همجنسگرایی، فتیش یا … شود . برای تشخیص اینکه آیا این حس در شما واقعی ست یا گذرا چنانچه برای مدتی بیش از شش ماه به آن دچار باشید، نیاز به مراجعه به متخصص خواهید داشت
باسلام لطفا جواب بدید. من حس معنویت دارم و به دین و روح هم اهمیت میدم، ولی این گرایش باعث شده فکر کنم “نمیتونم دیندار باشم”. چطور میشه بین این دو تعادل ایجاد کرد؟ اصلاً شدنیه ؟واقعاً سخته که هیچ دوستی، فامیلی یا حتی همصحبتی نداشته باشم که شرایط منو درک کنه. این احساس انزوا گاهی غیرقابل تحمله. شما چه پیشنهادی دارید برای کنار اومدن با این حس؟
سلام
شما در انتخاب این حس و گرایش جنسی خود، دخالتی نداشته اید؛ در نتیجه نباید احساس گناه داشته باشید . در رابطه با اعتقادات خود نیز چنانچه از گرایش خود ناراضی هستید می توانید برای درمان اقدام کنید ؛ در غیر اینصورت شما نیز مانند همه انسان ها حق زندگی دارید
سلام ممنون میشم جواب بدید.سکستراپی میتونه کمک کنه که مردان همجنسگرا میل جنسیشون رو بهتر مدیریت کنند؟
بطور کلی سکس تراپی بر اساس روش های روان درمانی مثل شناخت درمانی،رفتار درمانی و … به فردی که دارای گرایش جنسی همجنس خواهانه هست میتواند کمک کند تا فشارهای محیطی که ممکن است بر او وارد شود را کنترل کند و خود را به عنوان یک انسانی که می تواند مفید باشد بپذیرد . این روش روان درمانی با تکیه بر مسائل جنسی، برای کسانی مفید است که با گرایش جنسی خود مشکل داشته و روش های درمانی مختلف را استفاده کرده ولی درمان نشده اند .
سلام دکتر اگر ممکنه جواب بدید. مردانی که گرایش جنسی متفاوت دارند ممکنه با مشکل توی ابراز میل جنسی روبهرو بشند؟ یعنی نتونن خواستشون رو بگن و راه حلش چیه؟
سلام
بله احتمال آن وجود دارد .
کسانی که حس جنسی متفاوت دارند، برای ابراز عواطف احساسات جنسی خود طبیعتا باید با فردی ارتباط برقرار کنند که پذیرای آن حس جنسی باشد مثلا اگر دارای حس سادیسمی بوده و در رابطه جنسی تمایل به آزار طرف مقابل دارد ، شریک جنسی او نیز متقابلا باید دارای حس مازوخیزمی باشد در غیر اینصورت دچار مشکل خواهد شد .
چرا بعضی از گرایشهای جنسی غیرمعمول مثل سادیسم میتونند میل جنسی رو کم کنن؟
لزوما این طور نیست که داشتن این حس های جنسی متفاوت باعث کاهش میل جنسی در فرد شوند بلکه این اتفاق زمانی رخ خواهد داد که فرد نتواند حس خود را در رابطه با شریک جنسی ابراز کند که این می تواند به دلایلی مثل تفاوت حس جنسی در دوطرف ، عدم پذیرش شرایط خاص رابطه توسط شریک جنسی و مواردی از این قبیل باشد .
لطفا منو راهنمایی کنید. فرایند درمان رو باید از کجا شروع کنم؟
سلام
جلسه اول یک مشاوره برای ارزیابی و تشخیص اولیه خواهید داشت که بصورت تلفنی انجام می شود و بعد از آن برای جلسات بعدی و شروع درمان حضوری اقدام می کنید
سلام دکتر، آیا همجنسگرایی باعث معافیت از سربازی میشه؟
سلام
اطلاعی ندارم .
می توانید موارد معافیت را در دفترچه سربازی مشاهده کنید
من پسر هستم هم دوست دارم فاعل باشم هم مفعول و رابطه با زن روهم خیلی دوست دارم مشکلم چیه؟
معمولا افرادی که بایوسکشوال یا دوجنسگرا هستند در نهایت دچار مشکل می شوند . غالبا یک حس قویتر از دیگری خواهد بود که باید متناسب با میل و شرایط خود، یکی را انتخاب کرده و برای تعدیل جهت دیگر، اقدام به درمان کنید .
من همش دلم میخواد لباس های زنونه بپوشم و به همجنس خودم علاقه دارم، واقعا از این حالت خودم کلافه ام لطفا یه راهی پیش پام بزارید…
با این توصیفات، شما دارای تمایلات همجنس خواهانه و همچنین فتیش مبدل پوشی (پوشیدن لباس جنس مخالف) هستید که معمولا در این افراد حس زنانگی و مفعول بودن قوی تر است . در صورتیکه احساس نارضایتی دارید می توانید برای درمان اقدام کنید .
سلام دختر ۱۴ ساله دارم تازگی ها وارد رابطه با همکلاسی شده و فکر میکنه عاشق دوستش و این موضوع من خیلی نگران کرده ممنون میشم کمکم کنید …
معمولا گرایشات جنسی از سنین بلوغ و یا قبل از آن و در دوران خردسالی شروع می شوند . در غالب موارد ابراز این حس توسط فرزندان، واقعی است و بهتر است آنها را درک کرده و بدون پیش داوری یا رفتارهای هیجانی، از روانشناسان و متخصصین این حیطه کمک بگیرید .